در ابتدا به مقایسه تئوری ذهن در کودکان طبیعی و کودکان اتیسم میپردازیم.
تئوری ذهن در کودکان با رشد طبیعی:
کودکان معمولاً بین ۴ تا ۵ سالگی به این توانایی میرسند که متوجه بشن دیگران ممکنه چیزی رو باور داشته باشند که واقعیت ندارد.
( باور غلط ) ، یا احساس متفاوتی نسبت به موقعیتی خاص داشته باشن.
مثلاً کودک میفهمه که دوستش ممکنه فکر کنه یک اسباب بازی توی جعبه است.
در حالی که خودش میدونه اون اسباب بازی جای دیگهای هستش.
اما در کودکان طیف اتیسم:
کودکان اتیستیک معمولاً تأخیر یا نقص در تئوری ذهن دارن. یعنی:
-ممکنه نتونن حدس بزنن دیگران چی فکر میکنن یا احساس میکنن.
-درک شوخی ، کنایه ، یا نیت دیگران براشون دشواره.
-نمیتونن خودشونو جای دیگری بذارن یا درک کنن که رفتاراشون چه تأثیری روی دیگران داره.
-این موضوع یکی از دلایل اصلی مشکلات ارتباطی و اجتماعی در این بچه هاست.
یک مثال ساده:
شما به یه جعبه شکلات نگاه میکنید ، اما داخلش مداد هست.
از یه کودک اتیستیک ممکنه بپرسید: “دوستت اگه بیاد این جعبه رو ببینه ، فکر میکنه توش چیه؟”
و اون ممکنه بگه: “مداد” ، چون نمیتونه درک کنه که دوستش اطلاعات متفاوتی داره.
در ادامه به راهکار ها و مداخلات درمانی اشاره میکنیم.
با وجود چالش ها ، تئوری ذهن یک توانایی یادگیری پذیر است و میتوان با مداخلات مناسب آن را تقویت کرد.
برخی از راهکار های موثر عبارتاند از:
-آموزش مستقیم مفاهیم احساس و باور
-داستان های اجتماعی ( Social Stories )
-بازی های نقش آفرینی
-استفاده از کارتون ها و عکس ها برای آموزش حالات چهره
-برنامه های آموزش گروهی تعامل اجتماعی
-همکاری گفتار درمانگر و روانشناس برای طراحی تمرین های هدفمند.
در آخر باید باز هم به این نکته اشاره کنیم که نقص در تئوری ذهن یکی از عوامل اصلی اختلال در روابط اجتماعی کودکان مبتلا به اتیسم است.
درک این موضوع برای والدین ، مربیان و درمانگران از اهمیت بالایی برخوردار است.
با مداخلات به موقع ، ساختارمند و پیوسته میتوان توانایی تئوری ذهن را تا حد زیادی در این کودکان تقویت کرده و کیفیت زندگی آنها را بهبود بخشید.
Add a Comment